Monday, June 11, 2012

حمله به جناح ها: ( قسمت اول)





زمانی که شما به حریف خود به صورت مستقیم حمله می کنید ، فقط باعث میشوید تا مقاومت ایشان افزایش یابد و شرایط را برای خود سخت تر میکنید. راه بهتری نیز وجود دارد.توجه حریف خود را به جلو جلب کنید و سپس از جهتی  که کمترین احتمال حمله میرود به وی یورش برید. با ضربه زدن به دشمن در محلی که او کم توان است و آمادگی ندارد می توانید شرایط را برای بهترین بهره برداری مهیا کنید. نقاط ضعف حریف را شناسایی کنید ، سپس از اطراف به این نقاط حمله کنید.تنها راه برای به حرکت درآوردن یک حریف سرسخت آن است که به آنها به صورت غیر مستقیم حمله کنید.

ناپلون اکثرا از این روش استفاده می کرد در کتاب نبردهای ناپلون که در سال 1966 توسط DAVID G. CHANDLER نوشته شده است آمده است که :
ناپلون همواره سعی داشت تا با حداقل نیرو و تلاش بیشترین نتیجه را بگیرد.او علاقه ای به استفاده از تمام توان و نیروی خود جهت حمله به دشمن به صورت مستقیم نداشت چرا که این روش را  بسیار پر هزینه و گران میدانست. در عوض ، هر زمان که امکان داشت ، او دشمن را با یک حمله ظاهری از جلو زمین گیر می کرد  و  قسمت اصلی نیروهای خود را ، با مخفی کردن در پشت سواره نظام زرهی و یا موانع طبیعی ، به پشت و یا جناحهای دشمن می رساند

 
تصویر شماره1: استراتژی ناپلون را نشان می دهد. قسمت اول: ابتدا با حمله مستقیم دشمن را به سمت خود می کشاند. قسمت دوم: از سمت جناح  ( راست) نیروهای خود را در پشت سواره نظام مخفی کرده و نهایت قسمت سوم خطوط ارتباطی دشمن را قطع کرده و دشمن را محاصره می کند.

زمانی که این حرکت ( حرکت به جناح ها)  با موفقیت به اتمام می رسید ناپلون به نیروهایش دستور می داد تا تمام سدهای طبیعی و یا موانع استراتژیک  و تمام گذرگاهها را اشغال کنند ، (مثلا یک خط کنار رودخانه و یا یک رشته کوه)  و در نتیجه ، شکار خود(قسمتی از نیروهای دشمن ) را ایزوله و جدا شده از نیروهای اصلی  قرار می داد و  شانس آنها را برای دریافت نیروی کمکی کاهش می داد.در این مرحله ناپلون به صورت بیرحمانه به سمت دشمن حمله می کرد ، و فقط دو انتخاب را در اختیار دشمن قرار می داد،  یا جنگ کردن در زمینی که انتخاب او نبوده (جنگ کردن در شرایط ناپلون) و یا تسلیم شدن. این استراتژی چند مزیت داشت ، اول اینکه دشمن غافلگیر می شد همچنین روحیه دشمن به این دلیل که نیروهای ناپلون را ناگهان  پشت خود می دید به شدت کاهش می داد چرا که  امکان ارتباط خود را قطع شده می یافتند

 
نبرد ایتالیا:

در سال 1973 لویی شانزدهم و همسرش مار آنتوانت به دستور حاکمان جدید فرانسه گردن زده شدند. ماری آنتوانت دختر ماری ترزا امپراتریس اتریش بود. در نتیجه این کشتار ، اتریش به دشمن فرانسه تبدیل شد.در سال  1796 فرانسه خود را برای حمله به کشورهای شمال ایتالیا که در قلمرو اتریش بود آماده میکرد.



تصویر شماره 2: ناپلون جوان فرمانده ارتش فرانسه در ایتالیا

در آپریل همان سال به ناپلون 26 ساله که فرمانده نیروهای فرانسوی بود یک ماموریت ساده داده شد : مانع از ورود ارتش اتریش به فرانسه شود.تحت فرماندهی ناپلون برای اولین بار در تاریخ پس از انقلاب نیروهای فرانسه نه تنها مجبور به دفاع کردن نبودند بلکه به سمت حمله و پیشرفت حرکت کردند و ارتش اتریش را به سمت شرق به عقب راندند
شکست از یک فرمانده نا شناخته ارتش فرانسه برای امپراتوری اتریش بسیار تحقیر امیز بود لذا نیروی بیشتری را برای شکست دادن ناپلون به فرانسه اعزام کردند. هر کدام از نیروها به شدت شکست می خوردند و به سمت  قلعه مانتو عقب می نشستند و در طی شش ماه این برج پر از نیروهای شکست خورده اتریشی شده بود.

تصویر شماره 3: قلعه مانتو که سربازان شکست خورده اتریش در آن پناه داشتند

ناپلون مواضع خود را در شمال شهر ورنا قرار داد چرا که اتریش برای نجات دادن سربازان گرفتار در قلعه مانتو باید به مواضع ناپلون در ورنا حمله کنند.

در اکتبر 1796 به بارون جوزف آلوینتز با 50000 نیروی اتریش ماموریت داده شد تا فرانسه را از ورنا بیرون کنند. بارون که یک فرمانده با تجربه و استراتژیست هوشمندی بود روش جنگ ناپلون را در ایتالیا با دقت مورد بررسی قرار داد و روش دشمنش را به شدت تحسین می کرد.


تصویر شماره 4: بارون جوزف آلوینتز فرمانده ارتش اتریش

 
برای شکست دادن این نابغه جوان ( ناپلون)او باید بسیار منعطف باشد و او فکر می کرد که یک راه حل پیدا کرده است.بارون با خود می اندیشی که می تواند نیروی خود را به دو قسمت تقسیم کند.یکی تحت فرمان خودش و دیگری تحت فرمان ژنرال روسی  پائول دیودویچ. هر دسته به صورت جداگانه به سمت جنوب حرکت می کنند و در ورونا به هم می پیوند.در همین زمان نیروهای تحت فرمان بارون با یک حمله سعی در گمراه کردن ناپلون می کنند تا او تصور کند نیروی دشمن اندک است ( 18000 نفر ) در حقیقت این یک پوشش برای حافظت از خط ارتباطی نیروهای اتریشی می باشد.اگر ناپلون نیروهای دیودویچ را دست کم بگیرد ژنرال روسی با کمترین مانع می تواند خود را به ورونا برساند. نقشه بارون گیر انداختن ناپلون در بین این دو ارتش بود.


تصویر شماره 5: نقشه بارون حمله از دو جناح به ناپلون و گیر انداختن ناپلون بود. اگر ناپلون به هر یک از این دو جناح حمله کند موقعیت خود را تضعیف می کرد.

ارتش اتریش وارد شمال ایتالیا شدند در اول نوامبر.بارون خوشحال شد چرا که ظاهرا ناپلون در دام او گیر افتاده بود او نیروی تقریبا کمی را برای مقابله با داویدویچ ارسال کرده بود که اولین شکست فرانسوی ها را در ایتالیا به همراه داشت و نیروی ژنرال روس به سمت ورونا پیشروی می کرد.. در همین زمان بارون و نیروهای تحت امرش به سمت منطقه ای نزدیک به ورونا هدایت کردند و در محلی که برای حمله به شهر از سمت شرق در نظر گرفته بود ساکن گردید. طبق نقشه بارون اگر ناپلون مردان بیشتری را برای توقف دویدویچ ارسال کند او در ورونا ضعیف می شد و اگر سعی کند تا راه بارون را از شرق بگیرد در برابر حمله دویدویچ بی دفاع می ماند و اگر درخواست نیروی کمکی از نیروهای که قلعه مانتو را تحت محاصره دارند می کرد آنگاه 20000 اتریشی داخل قلعه به جنگ ملحق شده و او را از سمت جنوب هم تحت فشار قرار می گرفت. .بارون درضمن می دانست که مردان ناپلون خسته  و گرسنه هستند چرا که 6 ماه جنگ بدون استراحت داشتند حتی جوان نابغه ای مانند ناپلون هم نمی توانداز این دام فرار کند.


چند روز بعد پیشقراولان بارون به سمت روستایی به نام کالدیرنو(calderino) پیشروی کردند در آستانه ورونا ، به نیروهای فرانسوی شکستی دیگری را تحمیل کردند او اکنون در دو جنگ شکست خورده بود زمان به نفع ناپلون نبود.

 
تصویر شماره 6: ناپلون به جای حمله به نیروهای اتریش و یا روس به سمت آرکولا (arcole) حرکت کند و قصد داشت تا خطوط پشتیبانی و تداراکات اتریش را در ویلانوا (villanova) به تصرف درآورد


 
همانگونه که بارون خود را برای حمله نهایی به شهر ورنا اماده می کرد اخبار گیچ کننده ای به دستش میرسید. .بر خلاف تمام پیشبینی ها ناپلون نیروهای خود را در ورونا تقسیم کرد.اما به جایی اینکه بخشی از نیروهای خود را به سمت بارون و یا دویدویچ ارسال کند ، او نیروهایش را به جایی در جنوب شرق ارسال کرد.روز بعد نیروهای او به خروجی شهر آرکولا ظاهر شدند. اگر فرانسوی ها به سمت شمال آرکولا حرکت کنند ، آنها موفق می شدند تا ارتباطات دشمن را قطع کنند و مانع از عقب نشینی ارتش اتریش می شد و می توانسنت انبار تدارکات اتریش را در ویلانوا بدست آورد.

وجود یک سپاه عظیم فرانسه در عقب لشگر بسیار هشدار دهنده بود. بارون فکر حمله به رونا را از ذهن خارج کرد و به سمت شرق حرکت  کرد.

بارون در زمان مناسب عقب نشینی کرد .و توانست مانع از عبور فرانسه از رودخانه و حرکت به سمت شمال و حمله به ویلانوا شود. برای چند روز دو ارتش در برابر هم در دو طرف پل آرکول درگیر نبرد شدند. ناپلون چند حمله را خودش رهبری کرد و نزدیک بود که کشته هم شود. بخشی از نیروهایی که دژ مانتو را در محاصره داشتند برای کمک به ارتش فرانسه ملحق شدند. اما نیروهای اتریشی همچنان مقاومت میکردند جنگ در حالت پات قرار داشت.
در روز سوم نبرد تعداد اتریشیها به دلیل حمله های بیرحمانه فرانسه کم شده بود ناگهان انها شیپور جنگ را از جناح جنوبی خود شنیدند. نیروهای فرانسه به نحوی از رودخانه عبور کردند  و به سمت جناح ارتش اتریش در آرکول رسیدند. صدای شیپورها به سرعت تبدیل به صدای هیاهو و و غرش جنگ تبدیل شد. 

تصویر شماره 7:
ناپلون موفق شد پل آرکول را با فقط ایجاد صدا از پشت سر اتریش فتح کند.


ظاهر شدن ناگهانی سربازان فرانسوی در جناح اتریش آنها را بسیار نگران و ترسان کرده بود. انها منتظر نشدند که بزرگی ارتش و تعداد فرانسویها را ببینند بالافاصله هراسان شدند و فرار کردند.
فرانسویها از آن سوی رودخانه حمله ور شدند.بارون سعی می کرد نیروهای آشفته خود را برای حمله به شرق سازماندهی کند اما وی نبرد را باخته بود و قلعه مانتو همچنان در محاصره فرانسه قرار داشت
ناپلون موفق شد تا شکست را به پیروزی تبدیل کند و افسانه شکست ناپذیر خود را در دنیا پخش کند.

 تفسیر:

ناپلون جادوگر نبود اما شکست دادن اتریش در ایتالیا به صورت ناباورانه ای ساده بود.
ناپلون با دو ارتش که به سمت او می آیند  مواجه شده بود. او حساب کرد که نیروهای بارون بسیار خطرناک تر می باشند. جنگیدن با برون که در کالدیرنو مستقر شده بود باعث می شد در برابر حمله روس ها بی دفاع قرار 'گردد و ورونا با یک حمله  روسها فتح شود.
اما ناپلون در عوض ، نیروهایش را تقسیم کرد  و قسمت بزرگ تر را برای تهدید کردن تدرکات و خط عقب نشینی دشمن ارسال نمود


آیا بارون تهدید را نادیده می گرفت و به سمت ورونا حرکت می کرد. آیا او خود را با پیشروی بیشتر به سمت خطر قرار می داد؟ آیا او در مکان خود باقی می ماند ، آیا به سمت نیروهای ناپلون حرکت می کرد.
اگر بارون حرکت نمی کرد که در آن صورت خود را در بین دو نیروی ناپلون قرار می داد. ناپلون می دانست که بارون مجبور می گردد که عقب نشینی کند.- تهدید بسیار جدی بود.


تصویر شماره 8:ناپلون بخش کوچکی از نیروهای خود را در ورونا باقی گذاشت و بخش بزرگتری را به پشت سر دشمن انتقال داد. ارتش اتریش و روس چون خود را بین دو نیروی ناپلون گرفتار دیدند ناچارا عقب نشستند


اگر بارون به سمت نیروی ناپلون حرکت کند ناچارا ابتکار عمل را از دست میدهد. در آرکول به نظر میرسید دشمن خسته شده است. ناپلون یک بخش کوچکی از نیروهای خود را به سمت جنوب رودخانه حرکت داد و به جناح اتریش رساند. با این دستور که تا می توانند صدا ایجاد کنند.شیپورها، تفنگها ،  آتش صدا و....با این نیرنگ ترس و فروپاشی در ارتش دشمن رخ داد.
این مانور – مانوری از پشت --- بسیار مورد توجه ناپلون بود.موفقیت این مانور بر دو واقعیت استوار بود:

اول – تمام ژنرال ها تمایل دارند که با دشمن خود از روبرو مواجه شوند. ناپلون با دانستن این واقعیت با بخشی از نیروهای خود به صورت مستقیم درگیر دشمن می شد اما در گرماگرم جنگ ، بسیار سخت بود که گفته شد فقط بخشی از نیروهای او در جنگ روبرو هستند ، در همین زمان او بخشی از نیروهای خود را به صورت پنهانی به جناح ها و یا پشت دشمن ارسال می کرد.



تصویر شماره 9:ناپلون در حال طرح حمله از جناح ها به اتریش.

دوم – ارتشی که احساس کند از اطراف و جناحها مورد حمله قرار گرفته است هراسان شده و آسیب پذیر می گردد.در این لحظه ، گیچی و نقاط ضعف اشکار می شود.حتی لشگری که در موقعیت برتر مانند نیروهای بارون قراردارند ، در آرکول تعادل و پیوستگی خود را از دست دادند.

از این استاد بزرگ استراتژی ناپلون کبیر بیاموزید که حمله از روبرو و به صورت مستقیم به هیچ عنوان کار عاقلانه ای نیست و سربازانی که در مقابل شما قرار دارند قویتر شده و از تمرکز بیشتری پیدا می کنند.
به جناح ها حمله کنید.محل آسیب پذیر.این اصل کارامد برای هر نوع رویارویی مناسب است


ادامه دارد..........
.


No comments:

Post a Comment