Wednesday, July 18, 2012

محاصره قسمت اول



محاصره کردن
استراتژی برای نابود کردن دشمن
مردم از نوعی شکاف در دفاع شما استفاده می کنند تا به شما حمله کنند و یا از شما انتقام بگیرند.. بنابراین هیچ شکافی را در معرض دید و آگاهی دشمن قرار ندهید. راز این کار در محاصره کردن دشمن قرار دارد. یک فشار غیر قابل تحمل و بیرحمانه از تمام جهات ایجاد کنید. توجه و حواس آنها را کنترل کنید، و دستیابی دشمن را به جهان خارج قطع کنید.. حمله خود را غیر قابل پیشبنی کنید تا احساس اسیب پذیری در دشمن تقویت گردد. در آخر ، زمانی که شما از سست شدن اعتماد به نفس  و قدرت مقاومت آنها آگاهی یافتید ، دشمن را با سفت کردن کمند ( حمله ناگهانی از تمام جهات) از بین ببرید .بهترین محاصره ، محاصره روانی است. مغز و فکر دشمن را محاصره کنید.
روش شاخ گاو
در دسامبر 1878 ارتش انگلستان به زلو اعلام جنگ کرد. زلو قبیله ای جنگ جو در جنوب آفریقا بود .بهانه جنگ مشخص نبودن مرز بین سرزمین قبایل زلو و ایالت انگلستان در ناتال بود. هدف اصلی نابودی ارتش زلو بود. چرا که قوای زلو تنها ارتش محلی باقی مانده بود که می توانست برای مرزهای  انگلستان در جنوب آفریقا تهدید ایجاد کند . انگلستان با تسخیر سرزمین زولو ، می توانست تمام منطقه را تحت پرچم خود قرار دهد.

 
فرمانده ارتش انگلستان ژنرال لرد Chelmsford فورد طرح حمله ای را در نظر داشت که طبق آن سرزمین زلو را در  سه ستون مورد حمله قرار دهد.ستون مرکزی با هدف تسخیر قلب پادشاهی زلو یعنی پایتخت ایشان را به نام Ulundi باید حرکت می کرد.

 
تصویر شماره 1: ژنرال چلمزفورد

تمام انگلیس های مستقر در ناتال از مزایایی که در ستخیر زلو بدست می آمد به وجد و هیجان امده بودند اماهیچ کس بیشتر از سرهنگ 48 ساله ولیام دورانفورد هیجان زده نبود. او برای مدت درازی در یکی از دور افتاده ترین مستعمرات انگلیسی دریک پاسگاه دور خدمت می کرد. در طی مدت خدمت هیچ عملیات و تحرکی را ندیده بود.او به دنبال نشان دادن شجاعت و توانایی های خود در ارتش بود که جنگ آتی این فرصت را به وی اعطا می کرد
 
تصویر شماره 2: سرهنگ ولیام دورانفورد

دورانفورد خود را به عنوان داوطلب برای جنگیدن در ارتش انگلستان معرفی کرد.ژنرال انگلیسی لرد چلمزفورد به او اعتماد نداشت و فکر می کرد که اشتیاق بیش از حد او برای نبرد می تواند خطرناک و غیر قابل کنترل باشد و همچنین او هیچگونه سابقه نبرد در کارنامه خود نداشت.بنابراین دورانفورد و گروهش در روکزدریفت در غرب مرزهای زولو مستقر شدند تا سرحدات مرزی را کنترل نمایند دورانفورد از روی حس وظیفه شناسی اما با اکراه ماموریت را قبول کرد..
در اولین روز نبرد ، نیروهای انگلیسی از ارتش اصلی زولو شکست خوردند..در روز 21 ژانویه ، ژنرال چلمزفورد نیمی از ارتش مرکزی خود را که در پایه کوهی به نام Isandlwana (آزندل وانا  برای راحتی به نام اردوگاه وانا یاد خواهد شد) مستقر شده بودند جهت دنبال کرده جنگجویان زولو به سمت شرق رهسپار کرد..در زمانی که ژنرال در خارج از کمپ بود ، ارتش زولو به کمپ شبیخون زدند. در این زمان نیروهای مستقر در راکزدریفت نزدیکترین قوای کمکی برای ارتش انگلستان بودند.دستور به کرنل دارنفورد صادر شد که نیروهای خود را به کمک نیروهای مستقر در کمپ اردوگاه وانا ارسال کند. اکنون این سرهنگ میان سال به عنوان فرمانده ارشد نیروهای انگلیسی در کمپ وانا انتخاب شده بود..
 
تصویر شماره 3: منطقه کوهستانی که اردوگاه آزندل وانا  انگلستان در آن قرار داشت

در روز صبح 22 ژانویه ، دورانفورد خبری را که در تمام عمر خود منتظرش بود را دریافت کرد.با با چهارصد نفر از نیروهای خود به سمت اردوگاه وانا حرکت کرد و در ساعت 10 صبح به آنجا رسید. با بررسی مکان  کمپ او متوجه شد که چرا ژنرال این مکان را انتخاب کرده است. از سمت جنوب و شرق سرزمین چمن زار مسطحی وجود داشت که هر حرکت از قبیله زولو یعنی هر حمله احتمالی را قابل روئیت و تشخیص میکرد. .از سمت شمال نیز دشت NQUTU (نکوتا) قرار داشت که اندکی از ایمنی کمتری برخوردار بود.اما محل کمپ بر روی منطقه کوهستانی بود که هر حمله مستقیم را به راحتی قابل شناسایی و تشخیص بود.

کمی بعد از رسیدن دورانفورد به کمپ به او خبر دادند که نیروی بزرگی از ارتش زلو در دشت نکوتا در قسمت شرق مستقر شده است.احتمالا قصد حمله به نیمی از نیروهای خط مرکزی چلمزفورد را دارند.ژنرال چملزفورد یک دستور واضح و روشن را داده بود که 1800 نفر در کمپ وانا به صورت متحد مستقر شوند و از کمپ خارج نشوند تا در صورت حمله ارتش زلو آنها توانایی کافی برای جلو گیری از حرکت ارتش زولو داشته باشند.

از نظر سرهنگ دورانفورد ، ژنرال بیش از حد محافظه کار بود . او به عنوان افسر ارشد تصمیم گرفت تا از دستور سرپیچی کند و با 400 نفر به صورت موازی به دشت نکوتا پیشروی کند تا جلو حمله زلو را به ارتش ژنرال بگیرد.

خیلی زود گروه دیگری از انگلیسی ها صحنه وحشت آوری را دید. گروه زیادی از زلوها افق را پر کرده بودند.در حدود 20000 هزار مرد قوی .این مردان مانند یک خط حرکت می کردند و دو انتهای این خط زودتر حرکت می کردند حرکت گروه زلو مانند یک شاخ بود که دو انتهای سر هر خط جلوتر حرکت می کردند.گروهای انگلیسی پیغامی را به کمپ ارسال کردند که زلوها در حال حمله هستند.دورانفورد نیروهای خود را چنان آرایش داد تا در چند خط برای دفاع از کمپ قرار بگیرند. چیزی که درانفورد نمی توانست ببیند این بود که نیروهای سمت چب شاخ دشمن به سمت علف های بلند در حرکت بوده و قصد داشتند تا با دور زدن کمپ و رسیدن به سر دیگر شاخ ، محاصره را کامل کنند.
 تصویر شماره 4: محاصره شدن اردوی وانا توسط نیروی زولو  (نمای از بالا)
در پایین تصویر نیروهای زولو در حال دور زدن کامل کمپ هستند

به نظر انگلیسی ها ارتش زلو دائما از زمین رشد می کنند.یک گروه از پیشآهنگ های آنها ناگهان ظاهر شده و نیزه های خود را پرت می کنند و و بعد ناگهان در علفزار مخفی میشوند.هر زمان که انگلیسی ها پس از شلیک در حال پر کردن گلوله در تنفگ های خود می شدند ، زلوها پیشروی می کردند و چند نفر از سربازان را با این روش میکشتند و دوباره مخفی میشدند
دورانفورد موفق شد تا نیروهایش را به کمپ برگرداند.اما انگلیسی ها اتش زیادی را بر روی زلوها ریختند و موقتا ایشان را متوقف کردند.هر زمان که سربازان آتش می کردند سربازان زلو عقب می رفتند و و هر زمان در حال بارگذاری گلوله بودند سربازان زلو پیشروی می کردند. ارتش انگلستان تا کنون چنین روش جنگی را ندیده بود.درحقیقیت ارتش زلو در هر حرکت حلقه محاصره را تنگتر میکرد. 


 تصویر شماره 5: حمله ناگهانی به سمت انگلستان توسط نیروهای زولو
ناگهان روش جنگ تغییر کرد. زلوها شروع کردند به صدا درآوردن از طریق زدن نیزها به سپرها و ایجاد یک صدای مانند فریاد از گلو کردند. این یک صدای وحشتناک بود.. در قسمت شمالی کمپ یک گروه از سربازان انگلیسی قسمتی از سربازان یک مکان خالی را ایجاد کردند. انها از صدای های ایجاد شده توسط زلوها وحشت داشتند.زلوها چند یارد دور تر بودند اما ناگهان به این فاصله ایجاد شده در دیوار دفاعی یورش بردند . افراد زیادی رادر خطوط انگلیسی کشتند.از ناکجا آباد نیروی ذخیره حمله ور شد و اطراف دایره محاصر گرد  امدند و نیروی زلوها را دوبرابر کردند.. دانفورد سعی کرد تا دستور ژنرال را اطلاعات کند اما دیگر بسیار دیر شده بود

 تصویر شماره 6: حمله ناگهانی ارتش زولو
سرهنگ دورانفورد از طریق یک شکاف در حلقه محاصر یورش برد و سعی در نجات افرادش را داشت اما نتوانست و کشته شد در نهایت فقط صدنفر نجات یافتند و 400 نفر جان خود را از دست دادند
ارتش انگلستان با این شکست کاملا از منطقه زلو عقب نشست.

  تفسیر


هرچند که چند ماه بعد از نبرد اردوگاه وانا سواره نظام انگلستان موفق شد تا نیروهای زلو را شکست بدهد اما این نبرد درسهای آموزنده ای داشت
شاهکار پیروزی زلو به واسطه شجاعت شاه shaka در سال 1820 بود.
با همت و تلاش وی یک قبیله کوچک محلی توانست تبدیل به نیروی جنگی بسیار خطرناکی برای ارتش انگلستان گردد.
شاکا نیزه با تیغه های پهن را اختراع کرد.این نیزه ها در جنگ بسیار مخرب و ویرانگر بود.او با یک انضباط سخت ، آموزش مستمر موفق شد به نیروهایش روش پیشروی و محاصره کردن به سبک دایره ای را آموزش دهد
.دایره در فرهنگ زلو بسیار مهم بود.دایره سمبل اتحاد قومی ، یک سمبل در هنربومی ، و روش برتری در میدان نبرد بود.
 
تصویر شماره 7: تصویر شاه شاکا رهبر زولو که این قوم را به جنگ اوران بزرگ تبدیل کرد
قبل از هر نبرد پیشاهنگهای زلو زمین را برای مخفی شدن بررسی می کردند. انها اغلب در دره ها ، راه آب ها ، شیارها ، مسیل ها و.. که از از هیچ فاصله ای قابل شناسایی نیستند مخفی می شدند.حتی علفزارها و تخته سنگها نیز می توانستند که یک مخفیگاه مناسبی را ایجاد می کنند. ارتش زلو با سرعت به سمت مخفیگاه پیش میرفتند . پاهای آنها مانند چرم سخت و محکم بود . انها برای مخفی نگه داشتن حرکت نیروهای اصلی خود یک گروه از نگهبانان و دیده بانان را مامور میکردند تا حواس دشمن را پرت کنند و در این هنگام نیروی اصلی اقدام به استتار خود میکرد
در زمان حمله ناگهان نیروی اصلی زولو از محل مخفیگاه خود بیرون می آیند و در زمین جنگ ظاهر می شدند. زلوها به شکل شاخ ، آرایش نظامی پیدا می کردند. قسمت مرکز آرایش نظامی وظیفه داشت تا نیروی دشمن را زمینگیر کند. در همین زمان شاخ ها از دو طرف سعی در محاصره دشمن می کردند. اغلب یک طرف شاخ در پشت علفزار بزرگ و یا تخته سنگ مخفی میشد . زمانی که این قسمت مخفی خود را نشان می داد و دشمن متوجه میشد که در محاصره قرار گرفته تحت فشار روانی شدیدی قرار می گرفت.

تصویر شماره 8: اضافه شدن نیروی اضافی به محاصره باعث ازایش فشار روانی انگلستان شد

سالها بعد کمیته ای در مورد شکست انگلستان تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که علت واقعی شکست انگلستان ترس ایجاده شده از محصاره دشمن بود . سرو صدای و غوغای جنگ جویان ، ترس از محاصره شدن و اضافه شدن نیروی تازه نفس به نبرد، سر و صدای نیزه دشمن که بزرگترین نقطعه ضعف آنها بود (از نظر تکنولوژی نیزه ضعف بزرگی در برابر تفنگ بحساب ِ میآید) .باعث شد که نیروی انگلستان با توجه به تمام برتری سلاح خود ، زیر فشارروانی ازهم پاشیده شوند
تصویر شماره 9: درصورت محاصره کردن حریف فشار روانی زیادی را به وی تحمیل خواهید کرد.

ما انسانها مخلوقات بسیار باهوشی هستیم ، در فجایعه و یا شکست ، ما راهی پیدا می کنیم تا خود را با شرایط وقف دهیم ، و شرایط را تغییر دهیم. ما به دنبال شکافی میگردیم و اغلب ان را پیدا می کنیم. ما با امید پیشرفت می کنیم. تاریخ جنگها مملو از داستانهای از زیرکی و اراده  مردانی بوده که موفق شدند شرایط دشوار را طی کنند و به موفقیت برسند مگر در یک استثنا آن هم در زمان احاطه شدن و محاصره شدن چه فزیکی چه روانی ، این تنها امکانی است که باعث می گردد همه چیز برعکس شود.
اجرای این استراتژی به حریف شما هیچ شکاف و فرصتی برای بهره بردن نمی دهد. انها محاصره شده اند و هیچ امیدی نخواهند داشت. بخصوص در صحنه های سیاسی و یا اجتماعی این استراتژی بسیار کارآمد است.
محاصره کردن یعنی  هر مانوری که به حریف شما این احساس را بدهد که در هر مکان امکان حمله به وی وجود دارد. در این صورت حریف در گوشه گرفتار می گردد و امیدی برای ضد حمله نخواهد داشت.با محاصره شدن عزم راسخ حریف و اراده انها ضعیف می گردد.مانند زلو نیروهایی را برای احتیاط به همراه داشته باشید که با شاخ های شما کار کنند. شما به دشمن با این نیرو  در زمانی حمله می کنید که ضعف انها زیاد می گردد.با این کار ناامیدی زیادتری را به دشمن تزریق خواهید کرد.
شما باید دشمن خود را به این باور برسانید که از ته قلب قبول کند که شکست خورده است
ادامه دارد :)
 

No comments:

Post a Comment