Tuesday, November 29, 2011

حمله به مرکز ثقل حریف - جمع بندی

تفسیر :

چیزی که اغلب باعث ایجاد تمایز بین یک ژنرال ، مدیر ، کارفرما و....متوسط و یک ژنرال ممتاز می گردد نه مانورها و استراتژی آنها بلکه بصیرت و قدرت درک ایشان از شرایط است. رهبران ممتاز  به راحتی مشکل را از زوایای مختلف نگاه می کنند و استراتژی مناسب را انتخاب می کنند.

رومی ها تحت تاثیر درخشش استراتژیهای بی نظیر  هانیبال قرار گفته بودند و با این ترس تنها روشی را که برای مبارزه انتخاب کرده بودند روش جنگ و گریز و ایجاد تاخیر در حرکت ارتش کارتاژ همچنین  اجتناب از رویارویی با هانیبال بود. اما پاپیلوس بطور متفاوتی به مسئله نگاه می کرد.
 تصویر کودکی هانیبال در کنار پدرش

در هر قسمت پاپیلوس نه به بزرگی ارتش دشمن و نه به فرمانده نابغه  دشمن توجه می کرد بلکه او  تمرکز خود را بر روی ستون و تکیه گاه های دشمن و همچنین پارامترهایی که دشمن به آنها تکیه داده بود ، قرار داد. .این همان نقطعه بحرانی و آسیب پذیر برای دشمن بود. پاپیلوس فهمید که قدرت ارتش نه در خود ارتش بلکه در پارامترهایی قرار دارد که آن را حمایت می کند  و حرکت را برای دشمن  ممکن می سازد. این پارامترها می تواند  شامل پول ، تدارکات ، حمایت افکار عمومی و.... باشد. او این رکنهای حمایتی را شناسایی کرد و کم کم آنها را از بین برد.


تصویر 1: آرایش دو لشکر رومی (آبی) و کارتاژها ( قرمز) در زما (نبرد آخر):

در اروپا:
پاپیلوس توجه خود را معطوف به اسپانیا کرد ( نه ایتالیا ) چرا که اسپانیا مرکز قدرت  هانیبال بود. در اسپانیا ؛ شهر کارتاژ جدید کلید قدرت هانیبال بود.او کارتاژ جدید را تصرف کرد و منبع بزرگی از دشمن را در خاک اسپانیا به تصرف درآورد.

اکنون هانیبال از منبع تدارکات خود بی بهره شده بود مجبور شد که فشار بیشتری برای تامین تدارکات خود را به کارتاژ وارد کند. بنابراین پاپیلوس جنگ را به آفریقا کشاند تا منبع دوم ارتش هانیبال را نیز تحت فشار قرار دهد

در آفریقا :

.پاپیلوس دائمن در حال بررسی منبع قدرت دشمن خود بود در نهایت وی دریافت که منبع قدرت کارتاژ ارتش نبود ، بلکه موقعیت ها و منابع ثروتی بود کارتاژیها در اختیار داشت.
.پاپیلوس با علم به منبع قدرت دشمن خود  و بدون اینکه نیروهای خود را در یک نبرد رو در رو با کارتاژ از بین ببرد ، شرایطی را ایجاد کرد که دشمن از موقعیت خود دور گردد. کارتاژیها با دور شدن از شهر اصلی و ثروتمند در موقعیت ضعیف قرار گرفتند.
تصویر 2: لشگر خسته هانیبال با فیلهای خود به سمت رومی ها حمله می کند اما تحت پرس خطوط دفاعی روم قرار می گیرند (اولین دفاع پرسی در جهان):

پاپیروس  با سوزاندن کمپ دشمن ، ارتش خود را به حرکت واداشت ، اما نه به سمت شهر بزرگ و اغوا کننده کارتاژ که به دلیل وجود غنائم زیاد هر مهاجمی را به سمت خود می کشاند، بلکه او به محلی ضربه زد که برای کارتآژ بسیار با اهمیت بود و منبع ثروت برای آنها بود در حقیقت او به سرزمین های حاصل خیز حمله کرد.

 و در آخر به جای حمله به هانیبال در نزدیک کارتاژ ، او را مجبور کرد که به دنبال ارتش روم در مکانی دور و در  شرایطی که از نیرو ذخیره و تدارکات محروم است قرار بگیرد. اکنون پاپیلوس موفق شد تا کارتاژها را را از تعادل خارج کند و شکست دشمن در شهر zema  قطعی کند.


تصویر 3: دفاع پرسی ارتش روم در مقابله با سواره نظام زرهی (فیل) کارتاژ


قدرت اغوا کننده است. اگر دشمن را مانند یک بوکسور تصور کنیم ،به صورت معمول بر روی ضربات دست و مشت او متمرکز می شویم. اما بیش از انکه حریف به مشت خود وابسته باشد او به پای خود وابسته است.
اگر جای پای او بلرزد و ضعیف گردد بوکسور تعادل خود را از دست می دهد و نمی تواند از حریف خود فرار کند در نتیجه  او تحت تسلط حریف در آمده و ضرباتش تحلیل رفته تا تسلیم گردد.
تصویر :اگر هر یک از این بوکسورها تعادل خود را روی پای خود از دست بدهد کارش تمام است. با حریف مستقیما درگیر نشوید به تکیه گاه و مرکز ثقل او حمله کنید
 درگیر شدن در تبادل مشت و لگد در زندگی و جنگ نهایت نادانی و بی خردی است.. قدرت به تعادل و تکیه گاه وابسته است. بنابراین دریابید که چه چیزی دشمن شما را سرپا نگه داشته است. و به یاد داشته باشید آنچه که او را بالا نگه داشته و به او تعادل بخشیده می تواند او را به زمین هم بزند.. یک شخص مانند یک ارتش است معمولا قدرت خود را از سه یا چهار منبع مختلف بدست می آرود
پول ، وجهه و معروفیت ، مانورهای استادانه ، و چند مزیت و برتری خاص  که او را تغذیه می کند. یکی از آنها را از بین ببرید او به سایر منابع خود بیشتر وابسته می گردد.با ضعیف کردن پای بوکسور او تعادل خود را از دست می دهد ، تلو تلو می خورد . در این زمان باید بی رحم باشید.هیچ قدرتی بدون پایه برجا نخواهد ماند.

  کلیدی برای درک بیشتر

در جنگ این طبیعی است که به بعد فیزیکی و ابزاری نبرد توجه گردد ، موارد مانند تجهیزات ، تعداد . حتی یک استراتژیست تمایل دارد به ارتش دشمن ، قدرت آتش ، سیال و روان بودن حریف، قدرت حرکت و ذخیره ها و.... نگاه کند.

جنگ یک عمل احساسی است که دارای خطرهای فزیکی زیادی می باشد. و تلاش زیادی می خواهد تا دید خود را از سطح فزیکی آن گسترش داده و سوالهای مختلف را با نگاه کردن از جنبه های مختلف دیگر بررسی کنیم. مثلا باید پرسیده شود ، چه عاملی باعث می گردد تا دشمن حرکت کند ، چه چیزی به ایشان انگیزه و استقامت می دهد ، چه کسی این حرکات را هدایت می کند ، چه چیزی در زیر پوسته ظاهری این قدرت قرار دارد

تصویر:قدرت یک نماد بیرونی دارد که سعی در ایجاد ارعاب دارد(اما اغلب اغراق آمیز است)
واضح ترین چیز در مورد قدرت آن است که قدرت یک ظهور خارجی دارد که دیده می شود و قابل روئیت است . مثلا در  ارتش موارد قابل روئیتی چون: سایز ارتش ، تجهیزات ، نظم ، مانورهای تهاجمی .و.... نشان دهند قدرت ارتش می باشد

این طبیعت قدرت است که تمال دارد توانایی خود را ارائه کند . این عوامل خارجی که از قدرت به نظر می رسد باعث ایجاد ارعاب ، تهدید می گردد.
. اما این نماد و نمایش بیرونی قدرت اغلب اغراق آمیز و و فریبکارانه است چرا که قدرت جرات نشان دادن ضعفهایش را ندارد. در زیر این نمایش ، ابزار حمایت و اتکا قدرت نماین می گردد.



حمله به این مرکز ثقل اثرات مخرب روانی دارد. دشمن را از تعادل خارج می کند و آسیب شدیدی بر ایشان وارد می کند اگر یک ژنرال معمولی به بعد فزیکی دشمن نگاه می کند و به نقاط ضعف دشمن توجه دارد و سعی در بهره بردن از این نقاط ضعف می کند ، یک استاد استراتژی ، به اطراف و  دور تر نگاه می کند تا سیستم های حمایتی از دشمن را شناسایی کند. او مرکز ثقل دشمن ، که بیشترین آسیب را از انجا خواهد دید را مشخص میکند. با این هدف که اگر بتوانید به این منطقه حمله کنید جنگ را به  نفع خود به پایان می رسانید.


کلید این کار انالیز حریف برای شناسایی مرکز ثقل می باشد.در نگاه کردن به این مراکز ، بسیار مهم است که توسط تهدیدها و یا  عوامل انحرافی (اخبار و اطلاعات غلط ) گمراه نشوید

تصویر:به دنبال یافتن منبع قدرت و مرکز ثقل حریف باشید.
. شما در برسی مراکز ثقل دشمن  قطعا چند منبع را کشف خواهید کرد ، یک به یک این منابع قدرت را مشخص کنید و هر لایه را پس از لایه دیگر مانند پرده کنار بزنید ، مانند پاپیلوس که  او اول منبع قدرت دشمنش را در اسپانیا دید ، و سپس وابستگی اسپانیا را به کارتاژ درک کرد ، و دریافت که بقای کارتاژ بستگی به مراتع حاصل خیز دارد و در نهایت با حمله به این منبع رفاه و شکوفایی درکارتاژ باعث شد که همه چیز دشمن از هم پاشیده شود.
برای درک مرکز ثقل حریف ،  باید ساختار و فرهنگی را که آن را اداره می کند دریابید.اگر دشمن شما منفرد است ، شما باید روانشناسی او را درک کنید چه چیزی آنها را متمایز می کند ، دریابید که ساختار افکار و اولیت های آنها چیست ؟

چند نمونه دیگر تاریخی: (حمله به مرکز ثقل دشم با توجه به ساختار افکار جامعه دشمن)
مرکز ثقل یک کشور دمکرات ( آمریکا)

(جنگ ویتنام بین ویتنام جنوبی و آمریکا از یک طرف و ویتنام شمالی و ویتکنگها از طرف دیگر رخ داد. که در نهایت ویتکنگها کمونیست موفق شدند آمریکا را شکست دهند.)

در جنگ ویتنام، ژنرال vo دریافت که مرکز ثقل قدرت در آمریکا با دارای سیستم دمکراسی، حمایت سیاسیون توسط مردم می باشد . با این حمایت مردمی – مانند حمایت مردم از جنگ جهانی دوم— رهبران آمریکا می توانند جنگ را با بیشترین قدرت ادامه دهند.بدون این پشتیبانی ، هر تلاشی محکوم به شکست خواهد بود.
.
تصویر:ژنرال vo نابغه جنگ ویتنام . او مرکز ثقل آمریکا را در افکار عمومی دانست و با اثر گذاشتن بر روی افکار عمومی جنگ را پایان داد.

 حمله تت: در روز عید ویتنام ، ویتکنگها به رهبری ژنرال ov به بیش از ده شهر در ویتنام جنوبی حمله کرده و تعداد زیادی از نیروهای آمریکا را کشتند. مردم آمریکا مستقیما این صحنه ها را از تلویزیون می دیدند و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند.
تصویر:این نقشه محل های حمله همزمان ویتکنگها را به ویتنام جنوبی به صورت همزمان نشان می دهد که حاصل آن تحت تاثیر قرار گرفتن افکار عمومی آمریکا و درنهایت پایان جنگ شد.


در حمله تت در 1968 ویتکنگها توانستند تا حمایت مردم را از جنگ کاهش دهند. با  درک شرایط فرهنگ آمریکا ، به ژنرال vo کمک کرد تا هدف درست را مشخص کند و آمریکا را از کشورش بیرون کند.
مرکز ثقل یک کشور مستبد( روسیه تزاری) 
تصویر:در حمله ناپلون به روسیه ؛ او فکر می کرد که مرکز ثقل روسیه شهر مسکو است اما در حقیقت مرکز ثقل مسکو شخص تزار بود.

مثال دیگر : زمانی که ناپلون به روسیه  حمله  کرد در سال 1812 او تصور می کرد که با گرفتن مسکو می تواند که روسیه را مجبور به تسلیم نماید. اما مرکز ثقل روسیه در این کشور مستبد ، خود تزار بود.کسی که تشخیص می داد که جنگ را ادامه دهد و اشغال مسکو فقط اراده او را برای مقاومت مصصم تر کرد.
مرکز ثقل یک دشمن نامتمرکز ( ژاپن ، القائده و....) 
تصویر:ژنرال مک آرتور موفق شد با ایجاد بی نظمی در دشمن نامتمرکز (ژاپن) آنها را دچار آشفتگی کند.


دشمن نا متمرکز چند مرکز ثقل جداگانه دارد. روش مبارزه با این نوع دشمن آن است  با قطع کردن ارتباطات بین آنها در ایشان بی نظمی ایجاد کنید ..این کاری بود که ژنرال داگلاس مک آرتوز در نبرد اقیانوس آرام در طی جنگ جهانی دوم و در زمان درگیری با امپراطوری ژاپن به کار برد.او در اقیانوس ارام چند جزیره را اشغال نکرد اما چند تا از جزایر کلیدی را اشغال کرد.او ژاپنیها را مجبور کرد تا در یک ناحیه بزرگ پخش شوند و نتوانند با هم ارتباط بر قرار کنند .این همواره از نظر استراتژی بسیار بخردانه است که خطوط ارتباطی دشمن را از هم قطع کنید.اگر یک بخش نتواند با سایر بخش ها ارتباط داشته باشد هرج و مرج ، آشفتگی و بی نظمی را در بین آنها ایجاد خواهد شد.

آمریکا برای گرفتار شدن القائده با همین روش ارتباط بین واحدهای مختلف القائده را مختل و در نهایت آنها را گرفتار کرد.

در برخی موارد مرکز ثقل دشمن شما می تواند معنوی باشد مانند کیفیت ، خط و مشی ،  استعداد یا چیزهای که او به انها وابسته است مانند آبرو شهرت ، استعداد، ظرفیت ، استعداد گول زدن دیگران ،غیر قابل پیش بینی بودنش ، اما این نقاط قوت می تواند تبدیل به یک نقطع ضعف حساس شود اگر شما بتوانید انها را غیر جذاب و غیر قابل استفاده کنید.

سعی در غیر قابل استفاده کردن مرکز ثقل دشمن 

تصویر:حمله نیروهای رومی به سکاها که قادر نبودند از توانایی خود یعنی سرعت و جنگ نامنظم استفاده کنند

در جنگ بین اسکندر با سکاها که در شمال ایران قرار داشتند ، سکاها تاکنون توسط هیچ گروهی شکست نخورده بودند ، الکساندر موفق شد مرکز ثقل آنها را که تحرک و سیالی آنها با اسب بود را درک کند آنها اغلب به صورت نامنظم جنگ می کردند.اسکندر سکاها را در زمینی بسته (از پشت طرف محدود شده با کوه ) قرار داد که نتوانند از روش نامنظم خود برای جنگ استفاده کنند و آنها را به شکست داد.

 مثلا در تجارت اگر با محصولات ارزان چینی روبرو هستید بهترین کار آن است که خطرات کیفی این محصولات ارزان را به مشتریان معرفی کنید در این حالت قیمت ارزان محصولات این کشور بی ثمر شده و اثر خود و جذابیت خود را در بازار از دست می دهد. (اسباب بازی های سمی چینی مثال خوبی از این قضیه است) 

 مرکز ثقل کمونیستهای چین در برابر ملی گرایان 

تصویر:مائو موفق شد تا مرکز ثقل چین را ملحق شدن جمعیت زیاد دهقانان به حزبش ببیند
جنگ داخلی چین بین کمونیست ها و ملی گراها ، در سال 1920 اکثر کومونیست ها مانند آنچه که بلشویک ها در روسیه انجام دادند  سعی در گرفتن شهرهای چین کردند ،  مائو که در حزب کمونیست به عنوان  یک خارجی مطرح بود د موفق شد مرکز ثقل چین را که همان تعداد زیاد دهقانان بود را ببیند. او موفق شد تا دهقانها را به سمت خودش  و حزب کمونیست سوق دهد . مائو اطمینان داشت با ملحق شدن دهقانان به ایشان، انقلاب چین  شکست نخواهد خرد ، با  این بصرت ساده، او کلید موفقیت حزب کمونیست را به دست آورد. این است قدرت شناختن مرکز ثقل
 مرکز ثقل به شدت توست دشمن دفاع می گردد
ما اغلب سعی می کنیم منابع قدرت خود را مخفی کنیم ، اما اغلب مرکز قدرت خود را با دفاع جانانه از آن اشکار می کنیم.
 تصویر:ژنرال شرمن در جنگ داخلی آمریکا متوجه دفاع سرسختانه جنوبی ها در شهر آتلانتا شد و پی برد که شهر صنعتی آتلانتا در حقیقت مرکز ثقل قدرت جنوبی ها است
مثلا در جنگ داخلی در آمریکا ژنرال شرمن متوجه شد که جنوبی ها به شدت در نگهداری و حفاظت از آتلانتا و سرزمین های اطراف آن مضطرب و بیم ناک هستند.
این منطقه مرکز ثقل صنعتی جنوب بود .

مانند شرمن به بارزش ترین متعلقات دشمن حمله کنید و یا آن را تهدید کنید تا دشمن نیروهای خود را  جهت دفاع از آن منحرف کند.

در هر گروه قدرت و مرکز ثقل در دست یک گروه خاص است

  تصویر:رئیس جمهور روزولت موفق شد تا اصلاحات خود را با شناسایی گروه قدرت در کنگره به تایید کنگره آمریکا برساند.

در هر گروهی ، قدرت و اعتبار بین چند نفر تقسیم می گردد که در پشت صحنه هستند.   زمانی که این سر نخ را کشف کنید پیروزی با شما خواهد بود. همانگونه که رئیس جمهور فرانکلین با مشکلات زیادی در دوران بحران اقتصادی مواجه شد بود ، از همه طرف مشکلات به سمت او حمله ور شد و برای او بسیار سخت بود که بفهمد بر روی کدام مشکل باید کار کند.
در انتها او مصصم شد تا برای تصویب اصلاحات خود کنگره رابا خود همراه کند.در کنگره رهبرانی بودند که قدرت واقعی را در دست داشتند ، او تمام تمرکز خود را صرف جذب کردن این رهبران با توجه به مجذوبیت های شخصی حود کرد و این یکی از رازهای موفقیت او بود.
در هر گروه مغر متفکر معمولا یک نفر است.
آنچه را که گروه را کنترل می کند یک مرکز فرماندهی است مغز عملیاتی که اطلاعات را دریافت می کند و سپس تصمیمات حساس را اخذ می کند. مختل کردن عملکرد این مغز متفکر باعث گسیختگی نیروهای دشمن می گردد.

 مغز حریف آخرین مرکز ثقل آن است سعی در کنترل مغز حریف کنید.
حتی در ورزش فزیکی مانند بوکس ، محمد علی کلی موفق شد با یک مهارت استراتژی جو فریزر را شکست دهد.او هدفش گرفتن ذهن فریز بود. در حقیقت ذهن آخرین مرکز ثقل هر فرد می باشد.. قبل از هر نزاع ، علی روی روان فریز می رفت و اذیتش می کرد و اور ا عمو تام می خواند. (یعنی ابزاری در خدمت رسانه سفید پوست ها.) او این کار را در طی مبارزش نیز انجام می داد او فریزر را با بیرحمی مورد طعنه قرار می داد.فریزر از علی به شدت ناراحت و عصبانی می شد ، و نمی توانست به او فکر کند بدون اینکه از عصبانیت منفجر نشود.کترل ذهن فریزر کلید کنترل بدن او بود.
سخن آخر 
در هر کنش با مردم ، شما باید به خود یاد آوری کنید که بر روی نقاط قوت  ، منبع نیرو و محلی را از طریق آن حمایت می شوند را مشخص کنید.این دانش به شما چند انتخاب استراتژیک می دهد و زاویه های مختلف برای حمله کردن. را جلوی دید شما می گذارد.با زیرکی می توانید از زیر قدرت حریف را تخریب کرده و توان او را تحلیل ببرید بدون آنکه لازم باشد مستقیما با انها رو به رو شوید. هیچ هراسی بیشتر از این نیست که دشمن نتواند از نقاط قوت خود استفاده کند
پاتک مقابله با حریفی که سعی دارد به مرکز ثقل ما حمله کند


هر جنبده ای دارای یک مرکز ثقل می باشد. حتی هر گروه نامتمرکز مجبوربه ایجاد ارتباطات است و وابسته به شبکه ای ارتباطی است.با حمله به آن شبکه ارتباطی کار آن گروه را مختل کنید . .در این مورد هیچ پاتکی وجود ندارد

درک بهتر

تصویر: یک دیوار را در نظر بگیرد که رقیب شما در کنار آن ایستاده است که او را از باد و مزاحمت حفظ می کند. با سر خود به دیوار ضربه نزید و سعی در محاصره آن نکنید ، ستونی را پیدا کنید که باعث شده دیوار سرپا بایستاد ،حفره ای زیر دیوار ایجاد کنید ، و نقب بزیند تا خود دیوار خراب گردد.

اولین اصل آن است که قدرت دشمن باید شناسایی شده و منابعش را به کمترین حد ممکن کاهش دهیم. در بهترین حالت او باید فقط یک منبع داشته باشد. و حمله به این منابع باید به چند حرکت محدود خلاصه شود با بررسی دائم منبع قدرت حریف ، همه قادر خواهدن بود دشمن خود را شکست دهدند.

حمله به مرکز ثقل حریف


مقدمه:
هر کسی یک منبع قدرتی دارد که به آن منبع به شدت وابسته است. زمانی که در حال بررسی شرایط و موقعیت رقبای خود هستید (wsto)  ، به این تحقیقات عمق بیشتری بدهید و به دنبال منابع قدرت حریف بگردید. 
 
در این مقاله برای درک بهتر ، منبع قدرت را مرکز ثقل می نمامیم
یک مرکز ثقل ، یک ستون اصلی است که تمام ساختار قدرت رقیب شما بر آن استوار است آن مرکز قدرت می تواند دارایی ، شهرت ، موقعیت ، استراتژی ، ... باشد.اگر نوک پیکان حمله خود را متوجه  این مرکز ثقل کنید، قادر خواهید بود تا  ضربه کاری و اساسی به حریف وارد کنید.
 
تحقیق کنید که حریف چه چیزی را بیشتر گرامی می دارد و به او تسلی خاطر می دهد و بیشتر از آن نگهداری می کند. این همان محلی است که شما باید به آن حمله کنید.

خلاصه داستان :
شرح کامل داستان و بررسی استراتژی حمله به مرکز ثقل:
در 210 سال قبل از میلا مسیح ، به یک ژنرال جوان رومی به نام پاپلیوس  ماموریت داده شد تا به سمت شمال شرق حرکت کند و رودخانه ابرو -    ebro بزرگترین رودخانه در اسپانیا را از نیروهای کارتاژ که آن منطقه را مورد حمله قرار داده بودند  آزاد کند.این اولین ماموریت پاپلیوس به عنوان فرمانده بود.او در حالی که به رود خانه نگاه می کرد استراتژی خود را تدوین نمود. 
 .
8 سال پیش هانیبال فرمانده بزرگ کارتاژها ازاین رود خانه عبور کرد ., به سمت gaul  (گل منطقه ای در شمال ایتالیا ) حرکت کرد و رومی ها را غافل گیر کرد.او از طریق آلپ به ایتالیا وارد شد ، درآن زمان پاپیلوس نوجوانی بیش نبود  در کنار پدرش که یک ژنرال  ارتش روم بود آموزش می دید.

 تصویر عبور نیروهای هانیبال از کوه آلپ که در زمان خود یک شاهکار بود
 در ان نبرد هانیبال مانور باشکوهی را با ارتش کوچک خود انجام داد  و با استفاده نیروی سوار نظام زرهی خود موفق شد تا دشمن را غافل گیر کند و با کمک خلاقیت پایان ناپذیرش خسارات جبران ناپذیری را به ارتش روم وارد آورد.
تا قبل از این استراتژی رومی ها برای ضربه زدن به هانیبال روش جنگ و گریز بود.  هدف آنها  نگه داشتن  دشمن و جلوگیری از پیشرفت هانیبال به داخل ایتالیا بود.
اما این روش از نظر پاپلیوس خسته کننده و فرسایشی می آمد چرا که رومی ها سالهای زیادی جنگ کرده بودند و هنوز دشمن در  خانه آنها بود و تا زمانی که یک نقشه نتواند شکست واقعی را به هانیبال وارد کند ، از نظر پاپیلوس شکسته خورد حساب می شد.
 تصویر پاپیلوس سردار رومی که موفق شد کل کشور کارتاژ را پس از سالها به زانو در آورد


پاپیوس شروع به مطالعه گزارشاتی در مورد موقعیت  دشمن در آن طرف رود خانه هیبرو کرد.  او به دنبال فقط کشتن هانیبال نبود بلکه  در سر سودای نابودی کامل کارتاژ را    می پروراند. 
میان ساحل به سمت جنوب در اسپانیا شهری بنا شده بود  به نام کارتاژ جدید. اینجا پایتخت اسپانیا بود. در حقیقت این شهر انبار ثروت ، تدارکات ارتش ، و گروگان های قبایل مختلف  (به منظور متحد نگه داشتن این قبایل با کارتاژ) بود.

 تصویرمحل قرار گرفتن کارتاژ جدید در اسپانیا- منبع ثروت و تدارکات هانیبال در اروپا-

در همین زمان نیروی کارتاژ که تقریبا دو برابر رومی ها بودند ، در اطراف کشور پراکنده شده بودند  و سعی داشتند تا  تسلط بیشتر بر روی قبایل اسپانیا ایجاد کنند لذا فاصله آنها تا کارتاژ جدید حد اقل چند روز بود. ژنرال رومی پاپیلوس متوجه شد در شهر فقط  1000 سربارز وجود دارد و خود  شهر با دیوار غیر قابل نفوذی محافظت می شد..  
 دیوار محافظ دور شهر کارتاژ جدید

دیوارهای شهر به نظر غیر قابل رسوخ می آمد ، اما او چنان برنامه ریزی کرد که زمانی که جز و مد آغاز می گردد از سمت شمال شهر یعنی مکانی که دیوار کمترین ارتفاع را داشت وارد شهر شود در نهایت کارتاژ جدید تسخیر شد.

حمله رومی ها در زمان بالا آمدن آب رودخانه از سمت کم ارتفاعترین بخش دیوار

اکنون مرکز فرماندهی رومی ها در اسپانیا بود ، آنها پول و امکاناتی را که کارتاژی ها به آن وابسته بودند را در اختیار داشتند. همچنین رومی ها گروگانهای کارتاژی ها را در به سلطه گرفتند  و می توانستند از قدرت قبایل به نفع خود استفاده کنند. در طی چند سال پاپیوس موفق شد کل اسپانیا را تحت سلطه روم در بیاورد.

در 205 سال قبل از میلاد پس از فتح اسپانیا پاپیلوس به عنوان یک قهرمان به روم بازگشت.اما همچنان هانیبال به عنوان یک تهدید درایتالیا حساب می شد.. اکنون پاپیوس  می خواست جنگ را به افریقا بکشاند (محل استقرار کشور کارتاژ)، و به سمت کارتاژ  حمله کند ، این تنها راهی بود که می توانست  هانیبال را از ایتالیا خارج کند و همزمان کارتاژ را هم تهدید کند.
پاپیلوس به منظور فراهم کردن ارتش مجهز  سعی کرد تا پیمان اتحادی را با Masinissa  (کشور فعلی لیبی ) ایجاد کند. پادشاه لیبی.که در همسایگی کارتاژ قرار داشت مصمم به شکست دادن کارتاژ بود برای همین  او با سواره نظام بزرگ  آزموده خود پاپیلوس را همراهی کرد. آنها در نهایت در بهار 204 قبل از میلاد به سمت آفریقا از طریق دریا حرکت کرده و در شهری به نام اوتیک نزدیک کارتاژ پیاده شدند. 


فاصله شهر اوتک محل پیاده شدن نیروهای رومی تا کارتاژ در آفریقا
جاسوسان به پاپیلوس گزارش دادند که دشمن دارای دو اردوگاه است یکی برای نیروهای اصلی و دیگری برای نیروهای متحد با آنها از کشوری به نام Numidians. (حبشه امروز) ارودی حبشه ها بسیار نا منظم  بود و آلونک های نی ساز داشتند.اردوی کارتاژی ها نیز از همان مواد قابل اشتعال ساخته شده بود اما منظم تر بود
 تصویر : آلونک های نی ساز محل استقرار نیروهای کارتاژی
 در یک شب نیروهای پاپیلوس مخفیانه به اردوی حبشی ها حمله کرد و در انجا اتشی مهیب بر پا کردند .اتش به سرعت گسترش یافت و سربازان آفریقایی هراسان به  هر جهت پراکنده شدند. .کارتاژی ها درب اردوی خود را برای نجات متحدان خود باز کردند.اما در آن شلوغی رومی ها نیز موفق شدند به داخل ارودگا نفوذ کنند و در آنجا آتش مشابه برپا کنند. نیمی از نیروی دشمن از دست رفت و مابقی به کارتاژ و حبشه عقب نشینی کردند تمام این حوادث در طی یک شب رخ داد.

پاپیلوس  موفق شد تا شهرهای کارتاژ را یکی پس از دیگری اشغال کند. و بسیار بیشتراز انچه که هانیبال در ایتالیا پیشرفت کرده بود پیشرفت کند.اکنون نوبت کارتاژی ها بود که دچار ترس شوند. و هانیبال این بزرگ ترین ژنرال کارتاژ را خواستند تا پس از 16 سال و در سال 202 قبل از میلاد به سمت کارتاژ باز  گردد  بدینوسیله هانیبال از ایتالیا خارج شد.

تصویر هانیبال در حال سازماندهی نیروهای خود
  هانیبال نیروهای خود را در جنوب کارتاژ مستقر کرد و در حال برنامه ریزی برای حمله به ارتش روم بود.
اما رومی ها به سمت غرب  و به سمت دره Bagradas حاصل خیز ترین زمین های کارتاژ عقب رفتند این زمین ها برای اقتصاد این کشور بسیار حیاتی بود.
در آنجا او با یک اقدام دیوانه وار هر آنچه که وجود داشت را به آتش کشید.هانیبال می خواست در نزدیک کارتاژ بجنگد یعنی محلی که او دارای پناگاه و نیروی کمکی بود.اما با به آتش کشیده شدن دره مذکور او مجبور شد تا ارتش  روم را  قبل از انکه  به ثروتمند ترین بخش  کارتاژ آسیب بیشتری وارد کند دنبال کند. اما  پاپیلوس از جنگ فرار می کرد تا اینکه ارتش کارتاژ را وادار ساخت در محلی بسیار دور و در منطقه ای به نام zama به دور از نیروی کمکی و تدارکات گرفتار کند. 

 هانیبال مجبور شده بود در یک مکان بدون آب و بدون تداکرات کافی  اردو بزند.اکنون دو ارتش  جنگ را آغاز کردند. سوار نظام زرهی  هانیبال چون مجبور به دنبال کردن ارتش روم بودند به شدت خسته شده بودند و در نهایت در جنگ شکست خورده و  هانیبال مجبور به تسلیم شد و کارتاژ در خواست صلح کرد .در نهایت با شرایط تحمیل شده از طرف سنا و  فرمانده رومی کار کارتاژ برای همیشه در طول تاریخ تمام شد.







Friday, November 4, 2011

نظر دهی

دوستان برای نظر دادن زیر هر قسمت روی کلمه comment 
کلید کنید و نظرت خود را وارد کنید با تشکر
:)