نبرد افغانستان و انگلستان قسمت اول

 واقعیت این است می خواستم با تحلیل جامعه ایران شروع کنم اما وقتی با چند تا از دوستانم در این مورد صحبت کردم دیدم به شدت ناراحت شدند. برای همین اول تصمیم گرفتم یکی از اصول سانتزو یعنی شناخت خود و شناخت دشمن را شرح بدهم شاید با این تفسیر بتوانیم راحت تر علت تحلیل جامعه شناسی ایرانی را درک کنیم.

سه اصل اساسی دارد که فسلسفه او انسجام می بخشد.  یک از این اصل ها این است:

-اگر هم دشمن و هم خود را بشناسی در 100 جنگ هم که شرکت کنی شکست نخواهی خورد

این یک اصل واضح به شمار می رود. خوب برای درک این روند لازم است تا یک داستان تاریخی را با هم مرور کنیم:

نبرد افغانستان و انگلستان قسمت اول: 

در جون 1838 لرد آکلند فرماندار کل برتینا در هندوستان، درخواست جلسه ای با تمام فرماندهان خود داشت تا حمله به افغانستان را بررسی کند.آکلند و سایر مقامات  از نفوذ روسیه در منطقه نگران بودند.روسیه جدیدن با ایران متحد شده بود.آنها اکنون سعی می کردند که همین کار را با افغانستان کنند.که اگر این اتفاق رخ دهد هند ارتباط خود را با غرب از دست می دهد و در معرض تهاجم روسیه قرار می گیرد

تصویری از لرد آکلند

اشتباه شماره 1:

.اکلند به جای مذاکره با افغانستان و درخواست اتحاد با  حاکم آنها یعنی دوست محمد خان ، فکر می کرد با حمله به افغانستان و مستقر کردن یک حاکم جدید دست نشانده به نام شاه شجاع ، حاکمی که که 25 سال قبل به زور حکومت را از دست داد ، می تواند شرایط را تحت کنترل داشته باشد.

 تصویر دوست محمد خان حاکم افغانستان

 

 

یک نکته از سانتزو:

کسی که خودش و دشمنش را می شناسد خود را در جنگ پر از ریسک قرار نمی دهد 

 

در جلسه آقای ولیما نیز حضور داشت او مرد 45 ساله ریس اداره امنیت کلکته بود. به نظر ولیام حمله یک فکر ایده آل بود. ایجاد یک افغانستان دوست می تواند بسیار برای انگلستان مفید باشد همچنین می تواند جلو تهاجم احتمالی به هند را بگیرد.

ارتش انگلستان نیز مشکلی با قبایل و از بین برد آنها ندارد.آنها می توانند خود را آزاد کننده ملت افغانستان از دست روسیه و حکومت جبار قلمداد کنند که با کمک انگلستان دروازه های تمدن را بر روی کشور افغانستان باز می کنند.و بعد از اینکه شاه شجاع قدرت را به دست گرفت انگلستان در صحنه خارج شده و قدرت را به دست حاکم قوی و حق شناسش و وابسته به انگلستان خواهد سپرد. 

 تصویری از شاه شجاع

بنابراین ولیام به عنوان فرستاده ویژه ملکه به افغانستان انتخاب گردید و به آنجا حمله کرد.

پایان قسمت اول